متن سخنرانی استاد وحید « قاسمی »
هنرمند محبوب درمحفل بزرگداشت از مقام علمی و ادبی استاد احمدیاسین « فرخاری»
به نام خدا و با عرض سلام دوباره .
اولتر از همه جای تشکر و سپاس از همین حلقۀ فرهنگی دوستان همدل « کاروان شعر» است ، که همین محافل و مناسبتهای فرهنگی را دایر میکنند و از بزرگان عرصۀ فرهنگ و ادب ما تجلیل میکنند که این جای بسیار خوشی و افتخار برای جامعۀ افغانی در کانادا است .
امروز که محفل بزرگداشت از استاد یاسین « فرخاری» است ، و دوستانی مثل خانم فاطمه اختر از کارکردهای استاد« فرخاری» یاد کرده و وصف شان را کردند ؛ من هم میخواهم به حیث یک دوست ، یکی دو جمله یی را به عنوان عرض ارادت به آقای « فرخاری» به شما حاضرین محفل پیشکش بکنم . و آن این است که « فرخاری» صاحب را در پهلوی این که از جملۀ شخصیتهای کوشا و پرتلاش عرصۀ فرهنگ ، زبان و شعر فارسی میدانم ، سالهاست که من به حیث یک دوست خوب خود میشناسم و از تجارب و نظریات شان در کارهای هنری متعددی که فعال بوده ام ، سود برده ام . از جمله میتوانم از مجموعۀ ترانه هایی که به نام « قوقوقو برگ چنار » سالهای پیش برای اطفال آماده شد ، یاد آوری کنم . آنجا نظریات بسیار مفید استاد « فرخاری» و مخصوصاً اشتراک فرزندان نازنین شان ، بهزاد جان« فرخاری» ، مسعود جان « فرخاری» و غزل جان ، بسیار مهم و مؤثر بود .
در پهلوی آن استاد « فرخاری» برازندگی دیگری که دارند ، این است که در همین سالها که به افغانستان رفتند و مدت دوسال را در داخل افغانستان در شرایط بسیار دشوار به تألیف کتابهای درسی مکاتب افغانستان و برای وزارت معارف پرداخته بودند ، و من در خلال همان سالها گاهگاهی در افغانستان میبودم ، چشمدیدم ازیشان این بود که میدیدم اینها به صورت شبانه روزی سخت تلاش میکردند ؛ تا آثار و کتابهایی را در اختیار وزارت معارف قرار بدهند که به درد اولاد وطن و شاگردان معارف بخورد .
پیشتر وقتی در بیرون صحبت میکردیم ، با خانم گلالی « افشار » به یک نکته اشاره شد که هر نویسنده یا هر شاعر یا هرکسی که خداوند برای او یک تحفۀ خداداد را هدیه میکند ، که مثلاً کسی میتواند شعر بسراید ، کسی میتواند آواز بخواند ، کسی میتواند نقد کند و کس دیگری میتواند بنوازد ؛ خوب ، یکی همان ضرورتی است که خود شخص دارد ؛ چون همان استعداد را دارد و ضرورت دارد که باید بنویسد و باید بسراید که در حقیقت خود را قناعت میدهد ؛ مگر در پهلوی آن ، مهم این است که او چقدر میتواند که مصدر خدمت به جامعه شود . طبیعی است که ما از یک شعر خوب لذت میبریم ، از یک آهنگ خوب لذت میبریم و از دیدن یا شنیدن یک اثر هنری لذت میبریم ؛ منتهی دیده شود که در پهلوی این لذتها ، برای مردم چقدر فایده و سود دارد و در راستای این که همین پدیده چقدر بارور میشود ، چه هنر موسیقی است ، چه هنر نویسندگی است ، چه شعر است ، چه هر هنر دیگری که است و استاد « فرخاری» یکی از چهره های استثنایی درین عرصه است .
به هرصورت ؛ « فرخاری» شخصیت گرامی یی است که کارهای زیادی به سر رسانده ، زحمات بسیاری کشیده که نمونۀ آن همین کتابهای شان است ، که من همه کارهای شان را به دیدۀ قدر مینگرم و قابل ستایش میدانم ؛ اما از کتابهای استاد « فرخاری» که تا حال به دست من نرسیده و آرزو دارم که ازان مجموعه من هم داشته باشم ، یکی همین واژه نامه یا « فرهنگ واژگان پارسی ـ دری در عربی » است که بیانگر واژه های فارسی است که در زبان عربی داخل شده . که این خودش یک کار بسیار بسیار بزرگ است .
در ضمن باید بگویم که استاد « فرخاری » یک شخصیت بسیار مبتکر است ؛ چه در تغزل ، چه در اشعار عرفانی و چه در شعر نو . یک روز من با آنها صحبت تلفونی داشتم . در ضمن صحبتها از یک بیت در یکی از اشعار حضرت مولانا که نیایش پرندگان را به زبان شعر بیان کرده بود ، سخن زدیم و من ازیشان خواهش کردم و گفتم بیایید ما و شما کاری کنیم که به گمانم تا حال این کار صورت نگرفته و در همان بیتی که حضرت مولانا از زبان پرندگان ، خداوند را نیایش میکند ، همین موضوع را ما و شما گسترش بدهیم و آن را درقالب یک غزل یا یک شعر ، در زبان موسیقی بگنجانیم ، که استاد « فرخاری» پذیرفتند و یک غزل بسیار زیبا در همین رابطه نوشتند . با تأسف من آن غزل را همین لحظه در دست ندارم که خدمت شما میخواندم و انشاء الله آن را در دسترس راعون عزیز یا آقای صهیب قرار میدهم که نشر شود .
خلاصه در مورد استاد « فرخاری» هرچه بگوییم کم است . فقط برایشان عمر دراز ، صحت و سلامتی آرزو میکنم و از خداوند میخواهم که آنها را همیشه صحت و سلامت داشته باشد و حوصله بدهد که از همین کارهای ماندگارشان بیشتر انجام بدهند .