متن سخنرانی محترم پروفیسور « زاهدی »
استاد اسبق دانشگاه کابل، درمحفل بزرگداشت از مقام علمی و ادبی استاد احمد یاسین « فرخاری»
به نام ذاتی که آدم را سخن آموخت و قلم را بیافرید تا آن را نقش بندد و پیامبرش را فرمود : بخوان.
سلام بر شما سخنوران ارزشمند ، دانشمند و ارجمند ، و برشما ساربانان قلم و فرهنگ آفرین ، که هم مینویسید ، هم میگویید و هم نشر میکنید .
خیلی افتخار دارم که امروز میخواهم خدمت شما صحبتی بکنم ، یا کوشش میکنم که صحبتی بکنم و بسیار جای خوشی است که من میتوانم اندکی راجع به کارکردهای جناب « فرخاری» صاحب ، که از دقت نظر و بینش بسیار وسیع برخوردار هستند ، در کارهای شان ، در آثارشان در صحبتهای شان، صحبتی داشته باشم . چیزی که من میخواهم بگویم این است که من بسیار خوش هستم که استاد فرخاری خودشان تشریف دارند ، اگر نمی بودند ، من بسیار به جرأت گفته میتوانستم که من در هر وقتی و در هر زمانی و در هرجایی که صحبت استاد فرخاری را شنیدم ، حتماً یک نکتۀ جدید و یک نظر جدید ازینها ارائه شده و من آموختم . ازین سبب اینها با آن وسعت علمی که در پهنای علم و دانش و شعر و سخن دارند ، من به آن اندازه و به آن مقدار صحبت کرده نمی توانم .
به اضافۀ گفتار جناب هارون راعون ، من میخواهم چند کلمه را خدمت شما عرض کنم که اگر از وقت ولادت جناب استاد « فرخاری» حساب کنیم ، اینها در هر دوسال یک کتاب نوشته اند ، 25 اثر دارند . پنجاه فیصد آنها نشر شده و پنجاه فیصد دیگر منتظر نشر است . به همین قسم پنجاه مقاله ازینها در نشریه های مختلف نشر شده ، که در حقیقت از آوان تولد تا امروز ، در هر سال یک نوشتۀ شان در یک مجله نشر شده است . و اگر از زمان فراغت شان از پوهنتون فکر بکنیم ، اینها در هرسال یک کتاب نوشته اند . و درهرسال دومقالۀ شان در نشریه ها چاپ شده .
چنانکه پیشتر گفته شد ، آنقدر وسعت و گسترۀ نشرات اینها زیاد است که بسیار مشکل است آدم در مورد همۀ آنها صحبت بکند . پس من فقط در مورد دو کتاب اینها که قسماً به دسترس من بوده ، میخواهم خدمت شما بزرگواران عرض بکنم . یکی ازین کتابها به نام « درست بنویسیم» یا « فرهنگ املای زبان دری » است . درین کتاب با کمال صراحت و با کمال دقت ، اینها کوشیده اند که با جزئیات کامل ، همان موضوعات املایی بسیار مغشوش کننده یی را که تا کنون هم در نگارشهای ما و در نوشته های ما و در کتابهای ما جریان دارد ، آنها را برجسته ساخته اند و به تشریح و توضیح علمی آنها پرداخته اند .
یکی از چیز های مهمی که اینها درین کتاب ذکر کرده اند ، موضوع نارسایی الفبای زبان دری است ما میبینیم بسیار اصواتی هست که در نوشته ظاهر نمی شوند ، یعنی سمبولی و نشانی ازانها در نوشته نداریم ، یا حد اقل در قسمتهایی از نوشته ها نداریم . و اینها چیزهایی است که هم نوشتن را دشوار میسازد و هم خواندن را دشوار میسازد . حتی در بعضی مواقع فکر میکنم ، الفبای ما و شما از خواننده تقاضا میکند که کلمه را قبلاً باید دانسته باشد و در ذهنش موجود باشد ؛ تا به رویت آن بفهمد که آن کلمه را به چه شکل تلفظ بکند . استاد « فرخاری » با دقت نظر و بینش عمیقی که دارند ، متوجه وجود همین مشکلات شده و پیشنهاد هایی دارند که یکی ازان جمله وارد کردن تعدیلاتی است در الفبای زبان دری ، که تعدیلات بسیار مفیدی است . به همین قسم کلمه هایی که از زبانهای اروپایی گرفته شده ، ضمن یک فهرست بسیار طولانی ، صورت درست نوشتاری آنها را استاد « فرخاری » درین کتاب ذکر کرده اند که یک چیز بسیار مفید و در عین حال ابتکاری است که من قبلا در کتابهای سابق چنین چیزی را ندیده بودم . به همین شکل در آخر کتاب یک فهرستی آورده اند برای سهولت مراجعه از کلمه هایی که عمدتاً مغشوش کننده هستند . یعنی کلمه هایی هستند که در وقت نوشتار، آدم متوجه نمی شود که با این حرف نوشته میشود یا با آن حرف . که آوردن این فهرست برای سهولت مراجعه کار بسیار مفید و ارزشمند است . و من در همین قسمت موضوع این کتاب را ختم میکنم و بحث دیگری را در مورد دستور زبان ادامه میدهم . ( خدا کند که شما را خسته نسازم . چون شما با سخنهای نغز و موزون و با شعر و با زیبایی سروکار دارید و گوشهای شما عادت دارد که همانها را بشنود ؛ اما با این حرفهایی که من خدمت شما عرض میکنم ، ممکن است خسته کن باشد . )
به هرحال ، پیش ازین که من خدمت شما در مورد کتاب دومی استاد فرخاری یعنی کتاب « دستور سخن » حرف بزنم ، میخواهم خدمت شما عرض کنم که بنیانگذاران دستور نگاری در افغانستان ، خدمت بسیار شایسته و برجسته یی را انجام داده اند . برای این که اینها برای مطالعات زبان و برای دستور زبان یک جایگاهی را در سیستم آموزشی افغانستان تثبیت کردند ؛ اما کاری که آنها کردند ، زبان عربی را نمونه قرار دادند و کوشش کردند که دستور زبان دری را در چوکات زبان عربی تشریح بکنند . و بسیاری از اصطلاحاتی هم که تا امروز معمول است ، عربی است . و این چیز عجیبی هم نیست ، به خاطری که آن همان مودلی بوده که پیش آنها موجود بوده و همان نمونه هایی بوده که ایشان داشتند و به اساس آن کار میکردند . حتی وقتی که من شاگرد مکتب بودم ، دران زمان هم همین اسم و فعل و امثال اینها را برای ما درس میدادند و ما میخواندیم و میگفتیم .
متأسفانه ازان زمان به بعد ، همین چیزها دوباره تکرار شده . ده سال بعد ، پانزده سال بعد ، بیست سال بعد همین چیزها بار بار تکرار شده ؛ مگر پس ازان دوران یک نوع نواندیشی به میان آمد و نوشتن دستور به اساس شواهد زبانی و زبانی که مورد استفادۀ عامۀ مردم است صورت گرفت که یکی ازین جمله همین کتاب « دستورسخن» استاد « فرخاری » است .
به هرصورت ؛ برای من اشاره رسید که وقت من تمام شده و بیشتر ازین نمی توانم به صحبت خود ادامه بدهم . پس ناگزیر در قسمت « دستور سخن » من به صورت بسیار مختصر ، چند نکته خدمت شما عرض میکنم که استاد « فرخاری» توانسته اند که ازین چیزها خود را برهانند و مطالب بسیار نو و تازه را درین کتاب بیاورند و به بسیاری از نارساییهای که وجود داشته روشنی بیندازند ، که فرصت یاری نمی کند به همه گوشه های آن اشاره کنیم و یک نکتة دیگر هم ناگفته نماند ، تا جایی که من دیدم جناب استاد « فرخاری» در کتاب زبان و ادبیات دری که برای صنف نهم مکاتب افغانستان نوشته اند ، برنامۀ دستور زبان را شامل کرده و موضوعات بسیار مشکل و پیچیدۀ دستوری را برای شاگردان روشن ساخته اند که با این کارشان ، مشکلات موجود را از پیش پای نسلهای آینده برداشته اند . تشکر از شما